کلمات کلیدی : رکود بزرگ , The Big Short , آدام مک کی , هاروکی موراکامی , بحران اقتصادی ,
«همه ی مردم، در اعماق قلب شان، منتظرند که دنیا به پایان برسد.»
هاروکی موراکامی، 1Q84
از جزئیات فیلم، از این که دقیقاً این مفهوم اقتصادی یعنی چه و چطور منجر به چنین پیامدی می شود، از این که دقیقاً کجای این قرارداد غیرقانونی است، چیز زیادی متوجه نمی شوی. تلاشت را می کنی و چند بار هم عقب و جلو می کنی، ولی فایده ای ندارد. می دانی که قطعاً زیرنویس مشکل دارد، ولی مترجم را سرزنش نمی کنی، چون می دانی که چه کار سختی بوده برای کسی که زبان تخصصی نمی داند این فیلم را ترجمه کردن. پس بی آن که بیشتر تلاش بکنی برای فهم دقیق، می گذری.
از جزئیات فیلم چیز زیادی متوجه نمی شوی، اما از لا به لای همان بحث های گیج کننده، به روشنی در می یابی که چه فاجعه ای در حال نضج یافتن است؛ ناگهان جهان را از دید دیگری می بینی، و از این تصویر وحشت می کنی. به وضوح می بینی که چطور دنیا دارد بر ریسمان باریکی راه می رود و گاه می لغزد و باز، انگار چیزی نشده، همان طور با بی دست و پایی به راه رفتن ادامه می دهد؛ و به وضوح می بینی که با هر قدم سقوط محتمل در انتظارش است.
فیلم دو ساعت است، اما چنان که از یک فیلم خوب انتظار می رود، دو ساعت میخکوبت خواهد کرد، و پس از پایان فیلم هم ذهنت را به خود درگیر خواهد نمود. و وقتی آخر شب به بسترت رفتی، در اعماق قلبت، خواهی اندیشید که پایان جهان چطور می تواند باشد؟
پ ن:
- عنوان متن، نام کتاب اصلی است که فیلم از آن اقتباس شده است.
- ترجمه ی درست عنوان فیلم، «رکود بزرگ» نیست، اما چون ترجمه ی اصلی مفهوم اقتصادی غیرقابل فهمی است، همین ترجمه ی اشتباه را ترجیح دادم.
- جمله ی نخست، جمله ایست که در میان فیلم، در هیاهوی سقوط و از هم پاشیدگی اقتصاد، به نمایش در می آید و هم زمان وحشت و هیجان را القا می کند.